اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

عاشق شدن

بدون عشقِ تو دنیا سرای درد و غم است
که دیدن تو بهشت و ندیدنت ستم است

تو آن فرشته پاکی که وصف خوبی تو
دلیل فخر و مباهات شاعر و قلم است

وَ آن بلندترین برج حُسن هستی که
دلم برابر تو چون خرابه های بَم است

برای عضویت مکتب جنون شدنت
نثار جان و تن خویش اوّلین قدم است

خوشا به من که به یاد تو سرخوشم همه عمر
دلم به عشق تو آلوده است و متّهم است

تفاوتی است فراوان و غیر قابل درک
میان عاشق و آن کس که قبله اش شکم است

از آن زمان که تو را دیده ام به خود گفتم
هزار مرتبه عاشق شدن کم است و کم است

بیشتر حس می شود

در نبودت وسعت غم بیشتر حس می شود
غربت اولاد آدم بیشتر حس می شود

جای خالیّ تو را درد و ورم پُر می کند
رنج و سختی های عالم بیشتر حس می شود

بی وجودت از عَدَم پُر می شود افکار من
پوچی ایّام کم کم بیشتر حس می شود

گرمی آغوش تو وقتی مَلول و زخمی ام
ای لبت ساقیّ و مَرهم بیشتر حس می شود

عشق ای تنها رفیق و همدم تنهایی ام
بی تو تاثیر جهنّم بیشتر حس می شود

کنار تو

از یاد می برم غم نان را کنار تو 
اندوه هستی و خفقان را کنار تو

 در جاده های خلوت و تاریک زندگی
 طی کرده ام بهار و خزان  را کنار تو 

با بوسه های مست تو از یاد برده ام
درد و غم و گذشتِ زمان را کنار تو

با تو خوشم که تجربه کردم هزار بار
دیوانه بودن و هیجان را کنار تو 

میل بهشت و دیدن آن نیست در سرش
آن کس که درک کرده جهان را کنار تو

جور دیگری است

جایی مرا ببر که زمان جور دیگری است
زیبایی و بهار و خزان جور دیگری است

جایی که نیست شش جهتش از گرسنه پُر
تصویر زندگانی و نان جور دیگری است

جایی که دین وسیله ارعاب و قتل نیست
رنگ حیات و ارزش جان جور دیگری است

جایی که نیست پاسخ مردم گلوله و
گفت و شنود مشت و دهان جور دیگری است

جایی که رسم و پیشه مردم دروغ نیست
در قاب هستی اش جریان جور دیگری است

جایی که جرم نیست در آن عشق و عاشقی
قهر  و عذاب و خط و نشان جوری دیگری است

ای عشق

ای عشق طرز فکر من و مذهب منی
از کودکی مصاحب و هم مکتب منی

دارایی ام تویی و فقط با تو سرخوشم
ساقیّ و هم پیاله خوش مشرب منی 

شب  سرگذشت حسرت و دلتنگی است و تو
تاریخ بی قراری ِروز و شب منی

تو علت شکفتگی جسم و جان من
تسکین بی قراری روح و  تب منی

تلخیّ روزگار به لطف تو دلکش است
شیرینی نگاه من و مطلب منی

در سنگلاخ و دخمه تاریک زندگی 
انگیزه مضاعف من ، مرکب منی