اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

زن جلف

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

زخمی

بی تو دلم موّاج و توفانی

سرسبز و لبریز از طراوت نیست

دشت شبیخون خورده ی زخمی است

آموزش لغات ترکی

آی: ماه است و ستاره : اولدوز

آب : سو باشد و دست : ال ، یَخ : بوز


سوز : سخن، خواب : یوخو ، کار : ایش است

باش : سر باشد و دندان : دیش است


ایت : سگ ، گاو : اینک ، مار : ایلان

صبر کن ، تکیه بده هست : دایان


هست دارایی و وارلیق : ثروت

ائششک و عقلی گوتونده : ملت


ملّتین دُشمنی شیخ و چین است !

آغری : درد است و آغیر : سنگین است


کودن و گول و نفهم : آخماق است

دولتین ایشی:  بیزه سوخماق است


پنج : بش باشد و پنجاه : اللی

آستا : آهسته و واضح : بللی


بالا : فرزند و باخیش است نگاه

راه : یول ،ریزه : بالاجا ، قویو : چاه


آروادین ایشی نه دیر ؟ : قهر ائله مَک

زندگانلیغی سَنه زهر ائله مَک


توی همان : سخت پوخا باتماق است

علت رشد : آدام ساتماق است


بئله : اینگونه و مغز است : بئیین

کله میز هست پَر از کاه و پئیین !