اشعار علیرضارضائی
 
اشعار طنز و عاشقانه علیرضارضائی

انتظار خوبی از شیخ و تبارش داشتن
وام فرزندآوری بر پیرمردان دادن است


برچسب‌ها: وام فرزندآوری, شعر درباره وام فرزندآوری, تک بیتی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ توسط علیرضارضائی

دوباره میکده را فتح باب خواهد کرد
کسی که یک شبه ترک شراب خواهد کرد

بیا به میکده ای شیخ و از حساب نترس
که پیر سهم تو را هم حساب خواهد کرد

اگرکه جامعه ای را عقب نگه داری
برای رشد و ترقّی شتاب خواهد کرد

نگو حجاب مفید است اگر کسی خواهد
هزار مفسده زیر حجاب خواهد کرد

کسی که صاحب ذهنی خراب و بیمار است
جهان و مملکتی را خراب خواهد کرد

نبود قابل باور، کسی چه می دانست
زمانه زاغ و زغن را عقاب خواهد کرد

برای خورده شدن،گرگ گوسفندان را
به هر وسیله که باشد مجاب خواهد کرد

به فکر راه نجاتیم و دست استعمار
دوباره نقشه ما را بر آب خواهد کرد


برچسب‌ها: فتح باب, غزل طنزآمیز, میکده, علیرضا رضائی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۳ توسط علیرضارضائی

ای شیخ اگر به حلقه ی مستان گذر کنی
در چشم خلق یک شبه محبوب می شوی



برچسب‌ها: ای شیخ, حلقه مستان, مخبوبیت, تک بیتی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۰ توسط علیرضارضائی

دیریست در این شهر که سگ ساران است
سگ سهم من و سهم شما را خورده


برچسب‌ها: سگ, سگ بازی, سگ ساران, حق خوری
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ توسط علیرضارضائی

ظلم را تا عمق مغز استخوان حس می کند
کودک کاری که در سرما گدایی می کند


برچسب‌ها: ظلم, کودک کار, تک بیتی, سرما و گدایی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۱۰ توسط علیرضارضائی

کور چشمی است که از کور شفا می طلبد
هر که از آدم گستاخ حیا می طلبد


برچسب‌ها: حیا, کورچشمی, گستاخی, بی حیایی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۹ توسط علیرضارضائی

بس که مالیدن و موس موس روال است اینجا

نقص هر آدم دیّوث کماب است اینجا


برچسب‌ها: مالیدن, نقص, کمال, دیوثی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۸ توسط علیرضارضائی

حد می زند اگرچه در اینجا به مست ها

با شیخ در بهشت همه هم پیاله ایم


برچسب‌ها: با شیخ هم پیالگی, تک بیتی, مستی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۷ توسط علیرضارضائی

خوش به حال کسی که در همه عمر

از خیار انتظار موز نداشت


برچسب‌ها: خیار, موز, انتظار, تک بیتی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۶ توسط علیرضارضائی

تا بترساند مرا از دوزخ موهوم، شیخ
می نهد در کوره اش هر روز هیزم بیشتر


برچسب‌ها: هیزم, شیخ ترساندن از دوزخ, تک بیتی های علیرضارضائی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۳ توسط علیرضارضائی

خوش رنگ ترین رنگ جهان، رنگ شراب است
بر سینه زدم سنگی اگر،سنگ شراب است

عمریست که آن زاهد بد ذات و هوسباز
در آرزوی جنّت و دل تنگ شراب است

آن قبله که دل می برد از عارف و عامی
آوای خوش و ساز خوش آهنگ شراب است

اسرار ازل را که نداری خبر از آن
در خط به خط دفتر و فرهنگ شراب است

از رند سر کوچه می ناب سِتانَد
چون میکده بسته است و کسی لنگ شراب است

بر پهنه ی پیشانی تو پینه اگر هست
بر پهنه ی پیشانی ما انگ شراب است

شادیم که از روز ازل تا ابدالدّهر
دل در هوس و سیطره و چنگ شراب است


برچسب‌ها: در ستایش شراب, غزل نواشعار علیرضارضائی, غزل, می و مستی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۲ توسط علیرضارضائی

با تندی و مختصر سخن باید گفت
آرام نه،با تشر سخن بایدگفت
فتوای تمام خرسواران این است
با خر به زبان خر سخن باید گفت


برچسب‌ها: سخن گفتن, در فضیلت سخن نگفن, مختصر گفتن
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۵ توسط علیرضارضائی

هیچ کس مانند تو خوب و تماشایی نبود
در تو هر چیزی که دیدم غیر زیبایی نبود

در هزاران باغ انگور و هزاران خم شراب
مثل لبهای تو سرمستی و گیرایی نبود

زندگی زیبا و جاری بود امّا بعد تو
سهم من از زندگی جز رنج و تنهایی نبود

آنچنان تنها شدم که بعد تو در خواب من
خاطرات ساحل و مرغان دریایی نبود

گریه کردن در سکوت و خنده بر عالم زدن
عشق جز تصویر و تفسیر شکیبایی نبود


برچسب‌ها: بعد تو, غزل عاشقانه, هزاران خم شراب, گیرایی لبان تو
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۴ توسط علیرضارضائی

از جنبش دامنت خوشم می آید
از عطر خوش تنت خوشم می آید
هر وقت که غرق متن آغوش توام
از حاشیه رفتنت خوشم می آید


برچسب‌ها: خوشم می آید, حاشیه رفتن, متن تن تو, شعر اروتیک
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۹ توسط علیرضارضائی

اگر چه راه دوری نیست
برای زندگی در سرزمین گرم آغوشت
مرا برگ عبوری نیست


برچسب‌ها: برگ عبور, سرزمین آغوش تو, سه گانی
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۴ توسط علیرضارضائی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک