اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

آذوقه

سرچشمه اشعار و پَر و بال من است
درمان و دلیل خوشی حال من است
یک بوسه ات ای منبع شادی و نشاط
آذوقه ماه و هفته و سال من است

آغوش

موسیقی دلنشین و در گوش منی
شعری و تمام عمر تنپوش منی
چون موج که می گریزد از ساحل خود
دور از من و روز و شب در آغوش منی

کشف حجاب

دیریست که در دست تو جز چوبی نیست
در چنته تو متاع مرغوبی نیست
ای شیخ برای منع از کشف حجاب
ترساندن مردم روش خوبی نیست

شریک جرم

در قایق سوراخ نشستیم همه
غرق لجنیم و خودپرستیم همه
در وضعیت بَدی که پیش آمده است
با شیخ شریک جُرم هستیم همه

باران

زیباست به ترس و لرز پایان دادن
با خنده ی تو به زندگی جان دادن
در ساحل عاشقی دویدن با تو
سرخوش شدن و گوش به باران دادن