اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

ای عشق

تو رمز دوام هستی من هستی
هر صبح و سلام هستی من هستی
من بی تو خراب و ناتمامم ای عشق
معنای تمام هستی من هستی


بهانه

با بغض نشانه ی تو را می گیرند
هی جانب خانه ی تو را می گیرند
هر وقت که دور می شوی از پیشم
لبهام بهانه ی تو را می گیرند

نفس کشیدن

دنیای سیاه خالی از شادی بود
گرگ سر کوچه سگ آبادی بود
جایی که تو را نفس کشیدم هر شب
ممنوع ترین گناه آزادی بود

شادی


زشت است که صرف داد و فریاد شود

ای حضرت حق گناه ما یاد شود

یادت نرود که در شب اول قبر

کاری بکنی که روحمان شاد شود

باران

زیباست به ترس و لرز پایان دادن
با خنده ی تو به زندگی جان دادن
در ساحل عاشقی دویدن با تو
سرخوش شدن و گوش به باران دادن