اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

بعد از تو

تمام ثانیه ها بی سرند بعدازتو

مرا به قعر زمین می برند بعدازتو

 

غروبهای پس از تو ...خودت که می دانی

برای کِشتیِ غم لنگرند بعدازتو

 

کویرها و درختان و سطحِ دریاها

برای شرح ِ غمت  دفترند بعدازتو

 

کبوتران ِ نگاهم غریب و سرگردان

 وَ قُمریان لبم پَرپَرند بعدازتو

 

بهارهای ِ پیاپی وَ سوت های قطار

  بدون لذّت و زجرآورند بعدازتو

 

به رویِ ریلِ پُر از  دَردو رنج ِخاطرِ من

قطارهای غمت بگذرند بعدازتو

 

برایِ دیدنِ تو چشمهایِ منتظرم

رفیق پنجره و بَر دَرند بعدازتو

 

میانِ شعر تورا جار می زنم،مَردُم

بدان که اسم تو را ازبَرَند بعدازتو


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد