ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دور از تو غم فراق ویرانم کرد
امواج خیال تو پریشانم کرد
شد شاخه پُر گلی وجودم امّا
پاییز نبودن تو عریانم کرد
قوجاغا آلمیشام بیر سئوگیلی هی !
به آب زندگانی برده اَم پی !
نه پولوم واراؤنوصیغه ائدم من
نه کس را می توانم دید با وی !
اونو یولدا گؤرنده هی قیزاررام !
رخش می بیند و گل می کند خِوی !
گئتیر جامی دئمه جمشیدِ جم دن!
که می داند؟که جم کی بود و کی کِی؟!
اوتور نازلی قادین سازی قوجاغلا
رگش بخراش تا بخراشم از وی !!
گلیب اوتراق ائله ای گؤل چمنده
بساط زهد همچون غنچه کن طی !
اگر ودکا تاپیلمیر،عیبی یوخدور
به یاد لعلش ای ساقی بده می !
بودور عاشیق جماعت آرزوسی :
که باشد خونِ جامش در رگ و پی !
بوگون سَن کَس سسین « حافظ » دانیشما !
حدیث بی زبانان بشنو از نی!
بی حُرمتی به ساحتِ شورا قشنگ نیست
شخص رقیب درخورِ دشنام و سنگ نیست
کاندیدهای شهر فراوان ولی کسی
مثل«حسن تُلمبه»و«ناصرپلنگ» نیست
شام رفیق خوردن و با دشمنان او
همراه و هم پیاله شدن عار و ننگ نیست
جنگ است بین مردم و کاندیدهای شهر
در دستشان اگرچه سلاح و تفنگ نیست
بازنده،وَرشکسته و افسرده می شود
در این نَبرد هرکه بغایت زرنگ نیست
این روزها نگرد که پیدا نمی شود
جایی که سالم است و تُهی از جفنگ نیست
مایل شوَد به جانب آرایش غلیظ
شهری که عاشق است ومزارِمشنگ نیست
کاندید محترم! که پُر از ناز و عشوه ای
ای آنکه عکس های تو جز بومرنگ نیست،
آن قدر بر نگاه و لب و لوچّه ات نمال
قلب است توی سینه ما قلوه سنگ نیست