اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

hhh

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

لیلا و غضنفر

دیشب که بارون اومد

لیلا لب بون اومد


رو بومشون غضنفر

به خاطر اون اومد


تا ببینه لیلا رو

تا به لبش جون اومد


یهو داداش لیلا

- مهدی - از بیرون اومد


چون که دید اون دو تا رو

خشمش فراوون اومد


رفت توی آشپزخونه

با چاقو بیرون اومد


غضنفر عاشقو

با چاقو زد خون اومد


غضنفر ماکسیما رفت

پیکان داغون اومد


چک و چونه ش

بدون دندون اومد


لیلا هم شد فراری

از ده به تهرون اومد


عاشقی رو بنازم

که قاتل جوون اومد


این شعر بی سر و ته

اینجا به پایون اومد

صفحه 2

تلسمَه

عجله ائیلمه ای جان تلسمَه !
اولار جنّت بیزیم ایران تلسمَه!

حقوقون کی اولوب میزان امَکداش !
سبیلینده اولار میزان تلسمه !

ژنوده سؤیله دی«اشتون»«ظریفه»:

«گلر هی آشاغی تومّان تلسمه» !

گئدر بو اؤلکه دن پول قووزاماغی

قاچاراوغرو بیزیم دامدان تلسمه  !

قوروموش غنچه لر بیر بیر آچارلار
اولار گوم گوی گولوم هر یان تلسمه !

دئمه سَن آی کیشی «سؤز اؤز سؤزوم دور»
وئرَر آرواد سنه فرمان تلسمه !

قیزی آلما آنایا باخ سورا تاخ !
تورا دؤشمه سن آی اوغلان تلسمه !

اگر کی آرواد آلدین یونگول اولما
دئمه هی آروادا «جان جان » تلسمه !

حقوقونله گئدرسن انگلیسه
«نیوکاسل»اولار«تهران » تلسمه !

بو تحریم لر اثر ائتمز،عزیزیم
قودوق صادر اولار آسان تلسمه !

سنی بانک باشقانی دایم سالاملار
سنه ناز ایلمَز دربان تلسمه !!

از الاغ افتادن

راهش به مسیر باغ کم می افتد

نوری است که از چراغ کم می افتد 

از میز خودش اگرچه دور افتاده

«حاجی صفر» از الاغ کم می افتد!!

ار الاغ افتادن

راهش به مسیر باغ کم می افتد

نوری است که از چراغ کم می افتد 

از میز خودش اگرچه دور افتاده

«حاجی صفر» از الاغ کم می افتد!!