اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

جاریست

هُرم لبهای تو در عمق وجودم جاریست
شوق آغوش تو در بستر رودم جاریست

حسرت ثانیه ای دیدن و بوییدن تو
در رگ و خون من و بود و نبودم جاریست

خالق عشقی و عُمریست دو رکعت عشقت
در مناجات من و گفت و شنودم جاریست

چیستم؟: موسیقی دلکش دریایی که
روح سیّال تو در اوج و فرودم جاریست

لمس احساس تو و حلّ معمّای تنت
دیرسالی است که در کشف و شهودم جاریست

ای که معمار تمامیّ غزلهای منی
حسّ عشقم به تو در شعر و سرودم جاریست

مهم نیست

اگر از تو دورم،خمارم مهم نیست

اگر رفته ای از کنارم مهم نیست

 

اگر بی تو چون کوپه ای سرد و خالی

به تبعید وغربت دچارم مهم نیست

 

اگر بغض تنهایی و بی تو بودن

خفه کرده بی اختیارم مهم نیست

 

اگر روی بالش و یا تکّه سنگی

به یاد توسرمی گذارم مهم نیست

 

اگر بر کسی باز دل می سپاری

به تو باز دل می سپارم مهم نیست

 

من آن تکّه ابرم که در آسمانت

برایت ببارم،نبارم مهم نیست

 

اگر که مرا دوست داری،نداری

تو را دوست دارم،ندارم مهم نیست