اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

می عشق

جام مِی و صد پیاله اش در دست است
در دیده او متاع دنیا پست است 
هر کس بخورد شراب هشیار شود
مستِ میِ عشق تا ابد سرمست است

ای عشق

از هر چه که هست خوب و برتر هستی
دایم تر و تازه ای و نوبر هستی 
ای ماهی آبهای آزاد ای عشق
در آب حیات من شناور هستی


آینه

سازی شده ام که بی تو بی آهنگم

با دلهره ی ندیدنت در جنگم

در عشق تو شرح حال من اینگونه است

دل سنگی و من آینه ای دلتنگم

پرنده

گفتم که پرنده می شوم بعد از تو
از یاد تو کنده می شوم بعد از تو
تو رفتی و من ماندم و روزی صدبار
می میرم و زنده می شوم بعد از تو

اعلام حضور

هر روز ظهور می کنی در قبلم
با ناز عبور می کنی در قلبم
هر وقت که سخت می شوم دلتنگت
اعلام ِ حضور می کنی در قلبم