اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

ادامه داشت

فقر و فساد فَتّ و فراوان ادامه داشت
در جای جای شهر غم نان ادامه داشت

رندیّ و رشوه خواری و هیزیّ و اختلاس
 زجر و زباله گردیِ عریان ادامه داشت

در زیر سقف و ظلمتِ نُه تویِ آسمان
تکثیرِ روزهای پریشان ادامه داشت 

تبعیض و تن فروشی و از دین گریختن
در تار و پود جامعه جریان،ادامه داشت 

سَدها اگرچه خالی و باران سَراب بود
عُصیان و خشم،جاری و طغیان ادامه داشت 

یَخ کرده بود مغز و دل و روح مردمان
بیهودگی،حماقت و هذیان ادامه داشت

من بودم و شب و غم و اندوه بی کران
بغضم گرفته بود و خیابان ادامه داشت