اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

چین

دنیا شده خرابه و خُرد و خمیر چین

مُردند مردمان همه با هفت تیر چین


راهی است منتهی به جهنّم،قبول کن

هرگز مرو به سوی بهشت از مسیر چین


بی معنی است و پوچ و چرند و مزخرف است

شعری اگر که بشنوی از شکسپیر چین


هرگز منوش و تکیه به گفتار او مکن

افتاده موش داخل وجدان و شیر چین


خفّاش خوار لعنتی اند و پلشت و بد

لعنت به خوب و زشت و صغیر و کبیر چین


از چین دفاع می کنی و حق به جانبی

پوشیده ای چرا که کتان و حریر چین


خوشحال می شوند کسانی که کاسبند

گردد کویر لوت اگرکه کویر چین


از ترس پاره پاره و زهره ترَک شوم

در قبر اگر سراغ من آید نکیر چین


شاعر اگرکه شعر سرودی و خواستی

کاری کنی ! اجازه بگیر از سفیر چین