اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

رباعیات عاشق بی حوصله

شادیم که بر روی غمان می خندیم

بر ماتم خود در صف نان می خندیم

مردم همه بر سبیل ما می خندند

ما نیز به ریش مردمان می خندیم


در سینه ما نبود علم ازلی

در مدرسه هم نبود کار عملی

چون بی عملان به فکر خوردن بودند

ما نیز شدیم مردمان عملی


کردیم کمان عاقل و فهمیده شدی

با شخصیت و وقار و سنجیده شدی

دیدیم که جهل تو مرکّب شده است

دارای هزار خلق گندیده شدی


صفحه 46