اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

بذون عشق

بدون ِعشق سرود و ترانه خوانی نیست
فضای جامعه سرداست و مهربانی نیست


بدون ِ عشق برای ِ وطن که می میرد؟
شهید ِعشق و وطن،رسم ِ جانفشانی نیست


بدون عشق چه دارند"سعدی"و"حافظ"؟
یقین که مثنوی ِمولوی جهانی نیست


زمینی است و مرامبتلای ِ خود کرده
بلای چشم تو ای دوست آسمانی نیست


برای ِ مست شدن کافی است و می دانی
شراب ِ ناب ِ لبت گرچه ارغوانی نیست


بگو به شاعر ِ کاسب که نام و اشعار ِ
کسی که عشق نورزید جاودانی نیست


همیشه در دل ِ من حاضری و جا داری
برای ِ دیدن ِ تو حاحت ِ نشانی نیست


خوش است خواندن چشمان ِ تو که در دنیا
به غیر ِ قصّه ی چشم ِ تو داستانی نیست


اگر جدا شَوی از من نرفته می میرم
جدایی از تو به جز مرگ ِِ ناگهانی نیست