اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

زن

پر از رنگ و فریب و خشم و جنگ است
بدون معنی و پوچ و جفنگ است
جهان با عشق و زن سرسبز و زیبا
بدون عشق و زن یک پشته سنگ است

شاه

نیرنگ و شکست سهمگین خواهد خورد
اردنگی و زخم از آن و این خواهد خورد
جز مردم خود به هرکسی تکیه کند
هر شاه که باشد به زمین خواهد خورد

تنهایی من

چادر زده در کنار تنهایی من
مهمان من است و غار تنهایی من
جز عطر حضور و پچ پچ یاد تو نیست
در خاطر کوله بار تنهایی من