اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

رفت

هرچند دلش زغصّه ها خون شد و رفت

صدبار ادراه رفت بیرون شد و رفت

چون دید که افتاده گره در کارش

با دادن رشوه سخت ممنون شد و رفت !


سن سن

بو داغین باشی سَن سَن

قایاسی،داشی سن سن

بو دونیا بیر گوزل دیر

گوز،دوداق،قاشی سن سن

حاشیه

ای متن پر از حاشیه ها دامن تو

ای نرم تر از برف دل آهن تو

ای کاش بیایم و بمانم عمری

در گردنه های برف گیر تن تو


معامله

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سئومک

سئومک بوردا یاساق دیر

سن سیز دونیام دوستاق دیر

بیر عوموردور اللریم

اللریندن اوزاق دیر