اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

رباعیات عاشق بی حوصله

آن کس که مرا در این جهان کرد علم

محتاج به میوه کرد و سبزی و کلم

گر هست به واقع آفریننده من

می داد عروس بخت را در بغلم ؟


آمد رمضان که نفس را خوار کنیم

پاکی و خلوص را تلنبار کنیم

آمد رمضان به اصل خود برگردیم

با حرص زیاد بار خود بار کنیم !


آمد رمضان « مشدی عباد» رفت ز یاد

بابای عزیز و یاسمن رفت از یاد

هر چند دروغ گفت آقای فلان !

با آن دهن دروغ زن رفت از یاد !


صفحه 49



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد