اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

کوچه ها

با اتولش هر سحر از کوچه ها

می گذرد «مش صفر» از کوچه ها


گاز دهد،بوق زند باز هم

می گذرد مثل خر از کوچه ها


گرچه بیفتد به دس اندازها !

باز درآرد پدر از کوچه ها


می زند از بس به درختان و جوی

در برود بی سپر از کوچه ها


می کُشد از پیرزن و پیرمرد

رفع کند تا خطر از کوچه ها


می زند و می کند و می برد

آجر و سیمان و در از کوچه ها


می گذرند اهل محل روز و شب

از خطر او دمر از کوچه ها


می شکند مثل یکی گاو نر

کلّه و پا، دست و سر از کوچه ها

صص 3-4