اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

مقدس

هر دم دو هزار آدم اعدام کنند
بامکر و فریب صبح را شام کنند
سر می بُرم آبادی و آزادی را
روزی که مرا مقدّس اعلام کنند

جهل

از نفرت و انتقام انباشته ایم
جز هیچ نبوده هرچه برداشته ایم
دزدی و عقب ماندگی و جهل و دروغ
محصول درختی است که ما کاشته ایم