اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

یخ زدن

درحسرت گلهای تنت یخ زده اند
ازدوری عطر دامنت یخ زده اند
تو رفته ای و عقربه های ساعت
عمریست که از نبودنت یخ زده اند

راز

لو رفت هر آنکه عشق را کتمان کرد
با شیوه و رفتار خودش اعلان کرد
جز عطر کسی که دوستش می داری
هر راز  که هست می شود پنهان کرد