اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

تلخی نبودنت

کجایی ای که تلخی نبودنت

بهار را خزان و زرد می کند

سرم برای شانه ی تو درد می کند

امتداد رنج

بی تو درد را به رودخانه ها 
ریخت باید و به آب و باد داد
رنج را نباید امتداد داد