اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

تنهایی

نیست دیگرشادی و امید و فردایی

مطمئنم بعد تو در اوج شیدایی
می کشم صد سال تنهایی

 

پر از بوسه

بیا تا ببینی که دلتنگم و

به یاد تو هر لحظه می بارم و

پُر از  بوسه و دوستت دارم و ....

خون جگر

نرخ جگردید تهی دست و گفت

قلوه،جگر؟...خوردنش ازما گذشت!

خون جگر خورد و از آنجا گذشت!!