اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

چند خر

 هرکس که زند به عقل خود بند خراست!

آن کس که زند به کارها گند خراست!

از دست خران گریختن ممکن نیست!

هرجابروم بدون شک چند خراست!

برتری خرکی

یک عدّه دراین فکر که سرور هستند !

مردم خر و آنها همه برتر هستند !

شک نیست که نامش به خریّت ببرند

هرکس که بگوید :«دگران خر هستند »!!

فشار خرکی

می گفت که :« بی خیا ل و زارم امّا !

آزاده ام و تحت فشارم امّا !

هرچند که خر نیستم ای مردم خوب

ما نند خران به زیر بارم امّا »!

خر بودن

چون سنگ مزار و داربر خلق مباش

سختی وعذاب و بار بر خلق مباش

گویم به تو و بگو به همکارانت
خرباش ولی سواربر خلق مباش

پیرهن زیر علف

ای فاقدِ فکر و تحتِ تاثیرِ علف

ای زُل زده بر پیرهنِ زیرِ علف

خر هستی و یک عُمر فریبَت دادند
با یونجه و کاه و رنگ و تصویرِ عَلف