اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

ای عشق

من نیستم ای عشق بیا بودم کن
باران و بهار و جاری رودم کن
با بوسه آتشین و سوزان خودت
تبدیل به ابری از مه و دودم کن

برگرد

آن روز برفی

درآن هوای سرد در آن سوی دیوار

گرمم نمودی

با بوسه های گرم درهنگام دیدار

ای مهربان یار!

خورشید من در ماتم دستان گرمت

روزم لباس تیره پوشید

رفتی وابری شد دل من

از چشمهایم غصه بارید.....

ای خاطرات تلخ و شیرین!

ای دفتر چشمان تو پرازغزل های تب آلود!

ای روح دریا !

جاری رود!

پاییز غم بر کشتزاران دلم زد

وقت است برگرد