اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

رودخانه

در دلم جاری است و پابرجاست
پاک و موّاج و دل نشین و عمیق
عشق من رودخانه ای زیباست


@alireza_rezaei1349

درک

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خوشبخت

یک روز اگر بی غم دنیا بودم
بی غصّه ی بیش و کم دنیا بودم
در هفت فلک نیز نمی گنجیدم
خوشبخت ترین آدم دنیا بودم


@rezaei_alireza1349

کیشی

هئچ کیمَه حریف اولماز

هئچ زادی ردیف اولماز

کیشی الی بوش اولسا

خوار اولار شریف اولماز


@rezaei_alireza1349

عشق دبیری

 من که با عشق دبیری به جهان افتادم!

گشنگی ضربه زد وعشق برفت از یادم!

 

با پراید لگنم گرم مسافرکشی ام!

رفته تا اوج فلک درفلکه فریادم!

 

چاره ای کاش کند تدبیر و امید

تا که از فقر و فلاکت بکند آزادم!

 

دولتا زود بکن گورگرانی ها را!

تاکه تبعیض وتورم نکند بنیادم!

 

نه فقط جامعه محترم و شاگردم

می کند چون همگان سرزنشم اولادم!

 

شان من کرده تنزل بروم هرجایی

حسّم این است که من بیخودی ومازادم!

 

نشدم واسطه،بنگاهی و از مام فلک

این چه بخت است که مسکین و معلّم زادم!

 

بیستون کندن فرهاد نه کاریست شگفت!

من که با دست تهی کوه کنم فرهادم!

 

«حافظا» چون همه می آمدی ارجبرانی

خوانده اشعار تو و بیست به تومی دادم!

@rezaei_alireza1349