اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

ماه

ماه با خند ه کِشدار چه زیبا می گفت

چه بسا

صبح فردا «حسنِ مُرغ فروش»

صبح خود را نرساند تا شب

یا فلان مرد گدا

شَوَد از زندگی نحس و پُر از درد جدا!

شوهر آن زن زیبای تُپُل!

بِپَرَد از قفس زندگی اش چون بلبل!

یا فلان ثروتمند

مرغ روحش شود آزاد از بند!

پس

ای کسانی که مُدام از غم و از غصّه پُرید!

«امشبی را که در آنید غنیمت شمُرید»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد