ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گاه تلخ است و گاه شیرین است
علت درد و رنج و تسکین است
جنّت اغنیاست هر جایش
دوزخ مردمان مسکین است
جاهلش غرق عیش و نوش و خوشی
عاقلش در عذاب و غمگین است
ظاهرش دلفریب و سردرگم
معنی اش سخت سست و سنگین است
کافرش مدّعی دینداری
مؤمنش تاجر است و بی دین است
پوچی اش نیست قابل اغماض
قابل شرح و بحث و تبیین است
هر کسی که نخورد گولش را
لایق آفرین و تحسین است
انتخابی و دلبخواهی نیست
زشت و زیباست، زندگی این است
فکر و ذکر گرسنه نان باشد
نان اگرچه به نرخ جان باشد
وای بر دولتی که ارکانش
مبتنی بر بدی،چاخان باشد
بدتر از دوزخ است،جایی که
زندگی خارج از توان باشد
فقر جایی که قد علم بکند
مرگ در کوچه ها روان باشد
مشتری های او زیاد شوند
شیخ اگر صاحب دکان باشد
پیر و فرسوده می شویم امّا
جهلمان همچنان جوان باشد
گفت مردی که نکته سنجی او
حکم تا آخرالزّمان باشد،
بعد از این در ولایت ایران
که در آن زندگی گران باشد
انقلابی اگرکه رخ بدهد
انقلاب گرسنگان باشد
آن سوی در خری است که من می شناسمش
لاتِ موقّری است که من می شناسمش
خدمتگزار مردم بدبخت و تنگ دست
لوطیّ و عَنتری است که من می شناسمش
یک مورد از زنان نکاح موّقتش
منشی دفتری است که من می شناسمش
با اینکه از نماز و خدا لاف می زند
بی دین و باوری است که من می شناسمش
پاک است دست و دامن و ماتحت او ولی
دزد دلاوری است که من می شناسمش
گرچه به اسب بودن خود فخر می کند
آن سوی در خری است که من می شناسمش
ای وطن ! پیر می فروش ات کو ؟
بانگ شادیّ و نوش نو ش ات کو ؟
شیریّ امّا اسیر کنج ففس
غرّش و یورش و خروشت کو ؟
مُثله و تکّه تکّه ات کردند
لب و بینیّ و چشم و گوش ات کو؟
نیست جز خار و خَس به دامانت
دشت های بنفشه پوشت کو ؟
ضایع،اسقاط کرده اند تو را
خدمات پس از فروش ات کو ؟
شده درد و دوا چندین برابر
و ایضا مبتلا چندین برابر
اگر مُردی تماشاگر زیادست!
تماشاگرنما چندین برابر!
می اندازد به مَردم سخت کاسب!
به فامیل،آشنا چندین برابر!
برای مایه داران نیست سختی
ولیکن سهم ِ ما چندین برابر!
یکی غرق است دردریای ثروت!
یکی هم دربلا چندین برابر!
خیانت پیشه ی مردان ماشد!
زنان بی وفا چندین برابر!
زدت روزی اگر معشوقه ات تیغ!
شوی حاجت روا چندین برابر !
یکی خورد از هوای« کیش »و« لندن »
و َما باد ِهوا چندین برابر !
به عکس ّ یک – دو سال ِ پیش هرجا
بخر هرچیز با چندین برابر !
توالت می روی باید پس ازاین!
دهی پول ِ خَلا چندین برابر !
بخرهی یونجه و کاه و علوفه
برای سُم طلا چندین برابر!
گرانی طاقتم را طاق کرده!
وَ داده سکته تا چندین برابر!
برای لقمه نانی معده ی من
بگیرد هی عَزا چندین برابر !
«صفا»و«مَروه» رفته حاجی امّا
شده اهل صفا چندین برابر!
زن و شوهر همیشه در نبردند!
به هنگام غذا چندین برابر!
جدایی ها فراوانند امّا
طلاق بی صدا چندین برابر!
برو گستاخ شو چون ضربه خوردم
من از شرم و حیا چندین برابر!
عرق کردست درگرما فلانی !
فقیر بینوا چندین برابر!
مگوشورا شدم هی خرج کردم
در آری ناقلا چندین برابر!
یقینا میز ِ بهتر می دهندت
اگر کردی خظا چندین برابر