ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پول وئرمیر، موفته ایستیر
چک وئرمیر، سفته ایستیر
آرواد دئییردی: اریم
ات آلمیر کوفته ایستیر
لبهای تو سرمنشا سرمستی و شادی است
بد مست چو میخانه ببیند خوشش آید
بدون رنگ حضورت غریب و دلتنگند
بهارهای پیاپی خزان و بی رنگند
برای دیدن تو چشمهای عاشق من
همیشه چشم به راهند و سخت دلتنگند
کشانده اند مرا تا به ناکجاآباد
تمام جادّه ها سنگلاخ و دل سنگند
تو مثل صُلح قشنگی میانِ چشمانِ
جماعتی که ملولند و خسته از جنگند
کلام بی تو ندارد طراوت و اثری
ترانه ها همه زجرآور و بدآهنگند
خواهم که دمی از این جهان دور شوم
با سرخی قلاب لبت تور شوم
در جنگل آغوش تو ای کاش شبی
تقطیر شوم،محو و گم و گور شوم
خسته از دوری تو
با دلی عاشق و شوری در سر
به تو بر می گردم
باز با بوسه ای از جنس غزل
عشق را معنا کن
قفل را، در را نه
بغلت را واکن