اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

چهار دیواری

ای علت زخم کهنه و کاری ما
ای دشمن بیداری و هشیاری ما
تو کیستی و چه کار داری اصلا
با زندگی و  چهاردیواری ما؟

جهنم

نه جام شراب ناب و مردافکن داشت
نه روز بدون غصه و شیون داشت
دررفت از این جهنم و راحت شد
هر شخص که قصد زندگی کردن داشت

گؤزل سؤز

بیلمه سم ده کیمین دیر
بو سؤز گؤزل، متین دیر
عاشیق اولماق لاپ آسان
عاشیق قالماق چتین دیر

یاخشیلیق

سئوگی، انسان، یاخشیلیق
دوزلوک، ایمان، یاخشیلیق
چوخداندیر بوردا اؤلوب
شرف، ویجدان، یاخشیلیق


جای شکر

محفل ما گرچه بی جام و شراب و ساقی است
این که فعلا زنده ایم
جای شکرش باقی است