ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با تحفه و کشکول و تبرزینش بود
آفاق خیال زیر بالینش بود
در هاله ای از رهایی و زیبایی
عشق آمد و غم داخل خورجینش بود
فارغ از جنگ و دشمنی شده ای
دلنشین و شنیدنی شده ای
خوشگلی،از مِداد و ریمل و رُژ
زده ای خوشگل ِغنی شده ای
شده خورشید مّحو ِ چشمانت
چشمه ی ِنور و روشنی شده ای
مثل آهوی وحشی و مغرور
بی خیال ِفروتنی شده ای
ساده و دلنشین و جذّابی
غزلیّات ِبهمنی شده ای
درایران درهم امنیّت ندارد
تقی،جعفر هم امنیّت ندارد
علاوه بر هواپیما اتوبوس
سفر با خر هم امنیّت ندارد
باید که به روی سبزه لرزان با تو
غلتان برسم به اوج و پایان با تو
باید که بهشت را به چالش بکشم
در جنگل ابر و زیر باران با تو
جنس ارزان را خدا رحمت کند
قیمت نان را خدا رحمت کند
دوستان؛ پایین نمیآید دگر
نرخ تنبان را خدا رحمت کند
سهم ما دیدن شده، خوردن که هیچ
سینه و ران را خدا رحمت کند
کار بیمعنیست، دزدی را بچسب
کندن جان را خدا رحمت کند
از نمازش هیچ منظوری نداشت
«حاجقربان» را خدا رحمت کند
«شیشهکش»بودند و کارتنخوابها
«زهره»، «مرجان» را خدا رحمت کند
نیست در بدبختی ما انتها
«خط ّ پایان» را خدا رحمت کند
گفت: «انسانی نمیبینم دگر»
گفتم:« انسان را خدا رحمت کند»
ختم قرآن کرده از روی ریا
ختم قرآن را خدا رحمت کند
میشوی دکتر بدون امتحان
«بچّه خرخوان» را خدا رحمت کند
گفت: «ایمان» -همدهاتی- مُرد ه است
گفتم: ایمان را خدا رحمت کند
نیست پولی تا بگردم در وطن
سیرِ «گیلان» را خدا رحمت کند
چون ندادم پول، قیدم را زدند
جمع یاران را خدا رحمت کند
آشکارا مینمایند اختلاس
دزدِ پنهان را خدا رحمت کند
سوخته دیروز و فرداهایمان
نیز الان را خدا رحمت کند