ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تازگی طشت جمعی از روسا
پیش مردم ز بام می افتد
گاه در ابهر و گهی زنجان
یک رئیسی به دام می افتد
اندکی آن رئیس پنهانکار
هم ز نان و ز نام می افتد
آب ها چو ز آسیاب افتد
کار او وفق کام می افتد
می رود جای دیگری سر پُست
در خور احترام می افتد !
گیر او جای دلبر در پیت
دلبری خوشخرام می افتد
گیر هرگز نیفتد او ،گیرش
دلبری صبح و شام می افتد
می شود توی کار خود ماهر
عشق او بر دوام می افتد
صفحه 29
قسط های بنده بار نیستند
تا به جویشان بیفکنم
قسط های بنده کوه درد و رنج های جاری اند
لانه کرده اند
همچو عنکبوت
در تن و روان من
همچو داغ
مانده جای قسط های بی شمار
بر روان و جان من
قسط ها جوانی مرا ربوده اند
همچو داس
زندگانی پر از نشاط را دروده اند
قسط ها
تیغ کاری اند
در تن و روان ما
از برای نسل های بعد
یادگاری اند
زیر بار قسط ها
هفته،ماه و سال و خویش را
بنده گم نموده ام
مثل اینکه هیچوقت
در جهان عشق و شادی و سرور و عاشقی نبوده ام
برده اند
عُمر مردمان قرض دار را
تا به دور دست ها قطار قسط ها
درد و رنج دیده اند
جای راحتی
دایما مراجعین بانک ها
زیر سایه سار قسط ها
با وجود این
باز هر کجا که وام می دهند بنده حاضرم
گر رئیس بانک دوست صمیمی شماست
بنده چاکرم !
صص30-32
اگر کورها را نمایی علاج
و یا خانه سازی تو از برج عاج
اگر جان دهی عمری از گشنگی
بمیری به زیر درختان کاج
تصادف کنی با تریلی شبی
بپاشد تو را سمت هر سو ملاج
از آن به که با دست خالی کنی
چو انسان نادان و خر ازدواج !
صفحه 33
هر کی گمان می کنه که آدمه
عزیز من ! بدون یه تخته ش کمه
بچّه پس انداز نکن چون میگن
بچّه بلای زن و مَرده ، همه
دنیای درد و غم و رنج و بلاست
پشت هر ان مرد که دیدی خَمه !
چون که زن و مرد خصومت کنند
اسلحه قاشق شود و قابلمه
قر بده بشکن بزن و خنده کن
دور و بَرت گرچه پر از ماتمه
خنده تو مسخره است یا ز عشق ؟
وضعیت خنده ی من مبهمه
گو بوزد باد فنا،هر چه خواست
هیکل کالباس خور ما محکمه
هر کی رو دیدم به یکی فحش میده
خر که به ما فحش نمیده آدمه !
صفحه 34
تو ماری یا ماهی سقط بشی الهی
چرا گذاشتی بازم منو سر دو راهی سقط بشی الهی
چرا میری نگارا دنبال مایه دارا تو گوشه و کنارا
بیا به گوشه ی چشم ما بکن نگاهی سقط بشی الهی
اگه نشی تو یارم باباتو درمیارم طنابو ورمیدارم
خودم رو دار می زنم جای تو اشتباهی سقط بشی الهی
رو گوشی موبایلت داری عکس رقیبو عکس اون نانجیبو
با من کارد و پنیری به جرم بی گناهی سقط بشی الهی
خودت رو جای آهو قالب کردی به یارو یه روز میام پیش او
لنزاتو درمیارم میگم که چش سیاهی سقط بشی الهی
دو سال عذابم دادی دلم رو کردی خسته برو گردن شکسته
الهی که بیفتی یه روز توی یه چاهی سقط بشی الهی
صقحه 35