اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

طشت

تازگی طشت جمعی از روسا

پیش مردم ز بام می افتد


گاه در ابهر و گهی زنجان

یک رئیسی به دام  می افتد


اندکی آن رئیس پنهانکار

هم ز نان و ز نام می افتد


آب ها چو ز آسیاب افتد

کار او وفق کام می افتد


می رود جای دیگری سر پُست

در خور احترام می افتد !


گیر او جای دلبر در پیت

دلبری خوشخرام می افتد


گیر هرگز نیفتد او ،گیرش

دلبری صبح و شام می افتد


می شود توی کار خود ماهر

عشق او بر دوام می افتد


صفحه 29


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد