اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

حرام است

دیدار گُل از پنجره ی باز حرام است

فکر تو اگر که بشود باز حرام است

 

ای شیخ در آنجا که کبابند جگرها

لُمباندن مرغ و ‌پلو و‌ غاز حرام است

 

بر سر زدن و‌ گریه مُجاز است در اینجا

خندیدن و شور و طرب و‌ جاز حرام است

 

در کشور ما رانت حلال است ولیکن

قِر دادن و بشکن زدن و‌ ساز حرام است

 

وقتی وطنت زلزله باران شده باشد

ارسال پتو جانب«قفقاز»!حرام است

 

بر بال کبوتر بنویسید:در اینجا

دیریست که اندیشه ی پرواز حرام است

 

هم خواندن آثار دل انگیز«هدایت»

هم«سعدی»و ‌هم«حافظ شیراز»حرام است

 

صادر بنما سیب و ‌هلو جانب لبنان !

بر مردم ما میوه ی ممتاز حرام است

 

بر ما خوشی و راحتی و زندگی خوب

ممنوع ترین چیز و از آغاز حرام است

 

شعری که نباشد خوش و حرفِ دل مردم

پُر باشد از آرایه‌ و ایجاز حرام است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد