اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

کتاب

در کنج دل من هوسی غیر تو نیست
شیرینی و طعم ملسی غیر تو نیست
با اینکه کتابی ننوشتم هرگز
در خط به خطش عشق کسی غیر تو  نیست

نگاه

بگذار تمام قد نگاهت بکنم
بی مرز و بدون حد نگاهت بکنم
در چشم خودم تمامی روحم را
بگذارم و تا ابد نگاهت بکنم

قلب دیگر

می بالی و گلهای تَری می روید 
 در ساحل عشق بندری می روید 
می خندی و در سینه بی کینه من
لبریز تو قلب دیگری می روید

شب بارانی

موّاج و پراضطراب و توفانی بود
پیچیده و رازناک و طولانی بود
شد غرق در آن تمام کشتی هایم
چشمان تو همچون شب بارانی بود