اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

خواب فراموشی

این هستی ما خواب فراموشی بود

دلخوشکنک و باب فراموشی بود

هر چیز که دیدیم و شنیدیم و گذشت

در طاقچه و قاب فراموشی بود

زیر خط جهل

نااهل مگویید که اهلیم همه

سرسخت مگویید که سهلیم همه

هستیم به زیر خطّ فقر و ایضا

بی مایه و زیر خطّ جهلیم همه

مشکل دار

با کهنه و با جدید مشکل دارم!

با « مش صفر » و حمید مشکل دارم!

گویم که : تمام خلق مشکل دارند!

با اینکه خودم شدید مشکل دارم!!

رگ غیرت

نه میل طرفداری از حق داریم

نه زندگی خوب و موفّق داریم

انگار رگِ غیرتمان خشکیده

دیریست که بی حسّی مطلق داریم

گول زدن

ای شیخ مبین به چشم دشمن ما را
هرگز مشمار گیج و کودن ما را

سیر است دل و نگاهِ ما،گول نزن
با شیر و شرابِ کوثر و زن ما را