اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

گشاد کردن

پول تو کم است ؟ما زیادش بکنیم

روی تو گرفته ؟باز و شادش بکنیم

حلّال ِتمام مشکلاتیم پسر
تنگ است دلت ؟ بیا گشادش بکنیم

قناعت خرکی

از یار به یادِ یار قانع باشی

از تار به عکسِ تار قانع باشی

چون یونجه گران شدست ای کُرّه الاغ!

باید پس از این به خار قانع باشی

به قصد قربت

ای آنکه قسم به خاک تربت خوردی

رفتی حرمین و خاک غربت خوردی

اموال مرا نخورده ای چون کفّار

تو مال مرا به قصد قربت خوردی


صفحه 70


محدویت حجاب

زیبایی جنگلی،تن رودی تو

ای کاش که در کنار من بودی تو

محدود شدی به چادر و پیراهن

دنیایِ منی اگرچه محدودی تو


صفحه 70

 


عروسی خرکی

با اسب  و خر و گاو عروسی  کردن،

با مار سیاه  دیده بوسی  کردن،

بهترکه برای  لقمه ای  نان  شب  و روز

عادت  بکنی  به  چاپلوسی  کردن