اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

شکل خر

در روز حساب چشم تر خواهد بود

انسان بداخلاق دَمَر خواهد بود

هرکس عملش شبیه خرها باشد

درروز جزا به شکل خر خواهد بود !

از توست

ای فقر سکوت خانه از توست

دعوای پدر،بهانه از توست


آن دخترک فرار کرده

تنها ز سکوت خانه از توست


آن مَرد جوان که رفته دزدی

در خلوتی شبانه از توست


با پای خودش نرفته دزدی

ای فقر که دام و دانه از توست


آن مَرد که بچّه ی خودش را

انداخته توی لانه از توست


آن کارگری که گشته بی جان

در داخل کارخانه از توست

صفحه6

بیر قوری باده

لطف ائله ایچ باده بیرقوری

ای که دایم به خویش مغروری!


هی دئمه پوللویام،پولوم چوخدور

گر تو را عشق نیست معذوری !


ابچمیشم آلتی کاسا وودکادان

رو که تومست آب انگوری !


بیر اؤپؤش،بیر قوجاق و یاسدیق دیر

عاشقان را دوای رنجوری !


حافظا گئت جناب ساقی دَن

ساغرمی طلب که مخموری !!



برتری خرکی

یک عدّه دراین فکر که سرور هستند !

مردم خر و آنها همه برتر هستند !

شک نیست که نامش به خریّت ببرند

هرکس که بگوید :«دگران خر هستند »!!