اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

فرصت تماس

یک فرصتِ تماس به آدم نمی دهی

رنجی جز التماس به آدم نمی دهی

 

ای چشمِ تو اساسِ غزلهایِ روزگار

امکانِ اقتباس به آدم نمی دهی

 

یک نامه،یک تپیدن و یک سیر دل خوشی

در کوچه ای قناس به آدم نمی دهی

 

در چشمهایِ شیشه ای یَت  مات می کنی

احساس ِ انعکاس به آدم نمی دهی

 

یک چای ِ قند پهلو و یک حبّه عاشقی

در گوشه ی تِراس به آدم نمی دهی

 

دستان ِ تو  که شاخه ی سبز نوازشند

یک بار بی هراس  به آدم نمی دهی

 

ممنونم از تو ای که همیشه ندیدمت

جز عشق،جز سپاس به آدم نمی دهی

 

دیگر گناهِ سرخ تعارف نمی کنی

رؤیایِ عطرِ یاس به آدم نمی دهی

 

اوقاتِ شعرهایِ مرا تلخ می کنی

یک بوسِ آس و پاس به آدم نمی دهی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد