ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
گرچه متّهم به رانت های مختلف
اختلاس و غارتند
گرچه راس قدرتند
صاحبان برج های مرتفع
با شکوه و شوکتند
بر جَبین شان اگرچه داغ ننگ هست
عشق و حالشان
در بلاد کفر و شهرشان فرنگ هست
نور حق و رحمت اند
گرچه در اداره ها حضورشان
غایب است
مثل من
پشت شان
حرف بد نزن
آی ! احترامشان
واجب است
پیش کسوتند
گرچه دستشان کج است
در پناه ریش های توپی و مرصّع اند
دختران و همسرانشان
پشت بُرقع اند
با خدایشان
گرم ذکر و صحبت اند
تو گمان نکن تمام می شوند
یا که با تصادفات و حادثات
حرام می شوند
بچّه های بچّه های دزدها
تا ابد
توی نوبتند
نور چشم هایشان
در هزار فُرمت اند
"کیش"،"لندن" و "موناکو" و "پاریس"
بی خیالِ عیش و عشرتند
چاق و لاغر و
کوته و دراز
در نماز و در نیاز
سخت گرم لفت و لیس !
غرق در عبادتند
گرچه پول نفت را
میل و حیف می کنند
کیفشان همیشه کوک باد
چون به جای ما
عشق و حال و کیف می کنند
صاحب شعور ملّی اند
در جهان
با مبالغی که اختلاس می کنند
مایه ی غرور ملّی اند
تو گمان نکن
مایه خجالتند
خوب چون نگاه می کنم
مشکل از من است
من چرا به این برادران
اعتراض می کنم ؟
چون که این عزیزکان !
در لباس فقر و دولتند
تحت صد هزار گونه سختی و مشقتند
دزدها
دزد نیستند
خادمان ملّتند