باغ آغوش تو بهشت من است
از هجومش گریز ممکن نیست
چشمهای تو سرنوشت من است
سنگری مقابل غم و هجوم دشمن است
چون که از زمانه خسته می شوم
چشمهایت آشیانه ی من است
گل عشق روییده روی تنت
تو آنقدر خوبی که خیلی کم است
دو دستم برای بغل کردنت
علیرضارضائی
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1400 ساعت 05:12 ب.ظ
در پی چوپان و خندانیم ماغافل از کشتار و قربانی شدن
گوسفندانیم ما
در نگاه و روح و قلب و مغز من
لانه کرده اند و می کنند عشق و حال
سالهاست موریانه های ابتذال