اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

صندوق امانات

این توصیه ی من نَپَرَد از دهنت

گر پول و طلا داری و باشد کفنت

صندوق امانات دگر ایمن نیست

بگذار درون شورت یا سوتینت



خاک

بی غفلت و چالاک تو را خواهد خورد
خوش باشی و غمناک... تو را خواهد خورد
از خوردن غم صرف نظر کن زیرا
مانند همه خاک تو را خواهد خورد


یاد تو

مشتاق و رفیق راه و همزاد توام
شیرین منی، همیشه فرهاد توام
شاد و سبک و چقدر از خود تهی ام
وقتی که پُر از خاطره و یاد توام

توهم دانایی

کو شکّ و یقین و دانش و پویایی
گردیده عقیم پویش و زایایی
با اینکه بدون عقل و جاهل هستیم 
داریم همه توهّم دانایی