اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

گیوه های پاره

گیو ه های پار ه در شنزارها

آفتاب گرم و آن آزارها

 

پای خونین در کویر تشنه لب

بوسه می زد بر نگاه خارها

 

تپّه های ماسه ای یاد ش بخیر

یادگاری دارد از گلزار ها

 

چشمه های چشم دهقانان ده

همّتی می خواهد از جوبارها

 

شوق دیدار تو را دارد هنوز

خارهای بر لب  دیوار ها

 

دید ه و دل را پریشان می کنم

در نبودت روز و شب بسیارها

 

قایق اندیشه می رانم به پیش

در میان  برکه ها،نی زارها

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد