ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ببار بر لب من بوسه های عالی را
و زود رفع بکن عمق خشکسالی را
ببار از اوج محبت به دشتهای تنم
دوباره سبز بکن روح پرتقالی را
بدون عشق تو سرخورده اند و افسرده
بیا نجات بده نقش های قالی را
بیا بهار بیاور،پر از شکوفه بکن
دلم- وسیع ترین دشت خشک و خالی را-
هوا و چشمه و کوه است تیره،آلوده
بیا و پخش بکن بین ما زلالی را
جنس ارزان را خدا رحمت کند
قیمت نان را خدا رحمت کند
دوستان؛ پایین نمیآید دگر
نرخ تنبان را خدا رحمت کند
سهم ما دیدن شده، خوردن که هیچ
سینه و ران را خدا رحمت کند
کار بیمعنیست، دزدی را بچسب
کندن جان را خدا رحمت کند
از نمازش هیچ منظوری نداشت
«حاجقربان» را خدا رحمت کند
«شیشهکش»بودند و کارتنخوابها
«زهره»، «مرجان» را خدا رحمت کند
نیست در بدبختی ما انتها
«خط ّ پایان» را خدا رحمت کند
گفت: «انسانی نمیبینم دگر»
گفتم:« انسان را خدا رحمت کند»
ختم قرآن کرده از روی ریا
ختم قرآن را خدا رحمت کند
میشوی دکتر بدون امتحان
«بچّه خرخوان» را خدا رحمت کند
گفت: «ایمان» -همدهاتی- مُرد ه است
گفتم: ایمان را خدا رحمت کند
نیست پولی تا بگردم در وطن
سیرِ «گیلان» را خدا رحمت کند
چون ندادم پول، قیدم را زدند
جمع یاران را خدا رحمت کند
آشکارا مینمایند اختلاس
دزدِ پنهان را خدا رحمت کند
سوخته دیروز و فرداهایمان
نیز الان را خدا رحمت کند