ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در سینه شهر شور و عشق و شرر است
شادیّ و سرور و خنده در هر گذر است
باور بکند هر کسی این حرفم را
یا دشمن مردم است یا اینکه خر است
خر پول و عزیز و نو نوارت کردند
بیکار شدیّ و کاردارت کردند
بر دوش تو است بارِ مسوولیّت
رندان زمانه باردارت کردند !!
پوسیده همه پنجره و دَرهامان
از حِرص و دروغ پُر شده سَرهامان
با اینهمه خیلی مترقّی هستیم
دارند سواد و دکترا خرهامان !
ای عمر تو هفتاد وَ یا یکصد وهفت
ای گرم شده ز آتش هیزم و نفت
تصویر تو در جهان گوناگون چیست؟
آمد خرکی به دشت جفتک زد و رفت
ای دوست تو از قبیله ی قلب منی
دارایی و مایه تیله ی قلب منی
افسار خودت را به دلم کوبیدی
عمریست که در طویله ی قلب منی!!