اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

برنده

زندگی به جز
عشق و قلبهای عاشق و تپنده نیست
جای اخم و گریه لطف کن بخند
چونکه در قمار زندگی
با حضور مرگ
هیچ کس برنده نیست

پورن استار

هست پاک و مثبت و اسطوره ی رفتار ما
منبع خیر است و اصل و منشاءِ گفتار ما

می کند از ما حفاظت روز و شب با ترس و لرز
تا نیفتد از تن ما لحظه ای شلوار ما

خوب و بد را می دهد تشخیص و خیلی وارد است
بوده عمری در کف افکار او افسار ما

با ملائک یار غار است و یقینا بعد مرگ
رفع می گردد به دست او عذاب النّار ما

پاگرفته با وجود او و عقد و خطبه اش
زندگانیّ پر از رنج و فلاکت بار ما

ما مریدان وی و او ناجی و آقای ماست
می شود هموار با او راه ناهموار ما

قصّه ی رسوایی و فسق و فجورش شایعه است
بیخودی تهمت نزن بر شیخ پورن استار ما

ای شیخ

از دیده ما خواب خوش و شیرین رفت
از سفره ما اشکنه و ته چین رفت
ای شیخ از آن دَم  که تو بالا رفتی
کی آب خوش از گلوی ما پایین رفت؟

ادکلن

ای عشق عزیز دل و دارویی تو
زیبایی هر چشم و برورویی تو
بوی خوش و ماندگاریت طولانی است
آن ادکلن اصیل و خوشبویی تو

بی شعوری

رویای بهشت ِ غرق حوری مُد بود

اندیشه گناه و جهل و کوری مُد بود

ما پیر شدیم و عمرمان رفت هدر

در مملکتی که بی شعوری مُد بود