ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوشونجه : فکیر دیر،انگشت :بارماق
علف اوت دیر، توانستن: باشارماق
نه یاخشی دیر فیکیرسیز زندگالیق
قودوق ائششک کیمین لذّت آپارماق
بی عشق تو زندانی ام هر جا که باشم
یک عالمه بارانی ام هر جا که باشم
می آیی و قلب مرا در می نوردی
دریایم و توفانی ام هر جا که باشم
آبادی قلب منیّ و بی حضورت
شهری پُر از ویرانی ام هر جا که باشم
چون زنجره زنجیری عشقت، دچار ِ
شب خوانی طولانی ام هر جا که باشم
ای مایه ی آرامشم وقتی نباشی
چون کشوری بحرانی ام هر جا که باشم
رُخ می دهد صد فاجعه هر لحظه در من
آواری از "کوبانی"ام هر جا که باشم
سرعتش کم باشد و عیبش زیاد
ای دو صد لعنت به شاد
داده عمر مردم ما را به باد
ای دو صد لعنت به شاد
در شمال و گرمسیر و سردسیر
در گلستان و کویر
شاکی اند از شاد هر قوم و نژاد
ای دو صد لعنت به شاد
هست از ایران قوی و بیشتر
باشد این غم نیشتر
سرعت اینترنت سودان و چاد
ای دو صد لعنت به شاد
می شود اعصاب داغان و خراب
شاد می باشد عذاب
هست با شادی همیشه در تضاد
ای دو صد لعنت به شاد
واضح است این نکته از شاد ای عزیز
از کلان و خرد و ریز
هیچ کس هرگز نیاموزد سواد
ای دو صد لعنت به شاد
داد هی دشنام بر سازنده اش
توی پخش زنده اش
درس خواند و هر کسی که درس داد
ای دو صد لعنت به شاد
ای چشم تو اساس همه اغتشاش ها
قلب مرا احاطه کن از هم بپاش..ها !
ای کوه ِ عشق و ناز پدیدار می شود
از دامن تو دامنه ی ارتعاش ها
از کوچه های شهر،نگاه ِ تو می وَزَد
از عطر تو پُرند تنور ِلواش ها
برعکس قولهای پُر از عشق و خالی ات
رفتیّ و مانده بر لبم افسوس و کاش ها
دلتنگ خاطرات توام بازگرد و باز
خطی بکش به قلب من از آن خراش ها
سبز است سرزمین لب عاشقم هنوز
از عطر بوسه هات و بریز و بپاش ها
دارم هزار رنج و به یاد تو زنده ام
ای منتهای سعی و تمام تلاش ها
الهام بخش هستی و الگو گرفته اند
از روی قامت تو همه بت تراش ها