اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

صف اول نماز

بر وسعت پیشانی او تاول بود

تسبیح به دست و بغل منقل بود

اوّل شده در دزدی و غارت،آن که

هنگام نماز در صف اوّل بود

ای عشق

هم مزرعه شادی و گندم هستی

هم مستی و جام و ساقی و خُم هستی

ای عشق جهان بی تو پر از آشوب است

آرامش روح پر تلاطم هستی

زاییدن

اخبار : کهن سال ترنی پیر زن دنیا با فرزندان دو قلو به منزل رفت


« مَش حسن » گفت فلان پیر زنک

در بغل با دو قلو می آید


شوهر پیر و لجوجش حتما

سر زشادی به فلک می ساید


چه عجب ؟ چون سر پیری هر روز

گاو ما هم دوقلو می زاید !


صفحه 74

امنیت خرکی

از کل جهان ناحیتش بیشتر است

از تهنیتش،تسلیتش بیشتر است

ایران که سَرای حادثات است در آن

با خر بروی امنیتش بیشتر است