اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

شرافت خرکی

نه شوقِ ریا نه میلِ غیبت داری

نه رانت خوری،نه دستِ غارت داری

گویند به تو نفهم و خر انسانها

با اینکه به کُلّشان شرافت داری

فشار خرکی

می گفت که :« بی خیا ل و زارم امّا !

آزاده ام و تحت فشارم امّا !

هرچند که خر نیستم ای مردم خوب

ما نند خران به زیر بارم امّا »!

دکترای خرکی

می گفتافاده،ادّعاهم دارد

همسایه ی ما سروصداهم دارد»!

گفتم که:«بگو کیست جناب ایشان»؟

فرمودخری که دکتراهم دارد»!

خوش باشی

تا تیر به سینه ی شَفَق خواهد خورد

تا آدم خوش باش عَرَق خواهد خورد

در دفتر روزگار و دیوان فلک

تصویر الاغها وَرَق خواهد خورد

خر روسیه و انگلیس

گه صاحب پالان و رئیسی ای خر!

گه در پی  پول و لفت و لیسی ای خر!

گه روسیه می شود سوارت مفتی!

گه  آلت دست انگلیسی ای خر!