-
آلمالیق
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1402 23:48
سنینله بال،شکرم دردین،نازین چکرم گوزل،آغ یاناغیندا آلمالیقلار اکرم
-
شیطنت
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1402 12:34
در آن وطنی که غربتی بیش نبود آزادی و قانون لغتی بیش نبود دنبال چه هستی که وجود من و تو نقش هوس و شیطنتی بیش نبود
-
ای عشق
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1402 16:03
درک ائیله،اوتان،گئتمه،بوراخما بیزی سن بیر لحظه،بیر آن،گئتمه،بوراخما بیزی سن سن سیز بو حایات نه دیر؟ :جهنم چیچگی ای عشق دایان،گئتمه،بوراخما بیزی سن
-
ای شیخ
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1402 15:53
از دیده ما خواب خوش و شیرین رفت از سفره ما اشکنه و ته چین رفت ای شیخ از آن دَم که تو بالا رفتی کی آب خوش از گلوی ما پایین رفت؟
-
ادکلن
سهشنبه 10 مردادماه سال 1402 20:44
ای عشق عزیز دل و دارویی تو زیبایی هر چشم و برورویی تو بوی خوش و ماندگاریت طولانی است آن ادکلن اصیل و خوشبویی تو
-
آجیلار
یکشنبه 8 مردادماه سال 1402 19:37
حایاتدان یورولموشام غم،کدردن دولموشام آجیلار دنیزینده چوخدان دیر بوغولموشام Hayatdan yorulmuşum Qəm,kədərdən dolmuşam Acılar dənizinde Çoxdandir boğolmuşam
-
گیجی
یکشنبه 8 مردادماه سال 1402 14:58
نمی دونم چه عطری می زنی تو که گیجم می کنه بوی تن تو تب آغوش تو می پیچه در من منو هی می کشه سوی تن تو شب و روزم قشنگه چونکه هستم پر از احساس خوب با تو بودن یه عُمره که منو تسخیر کرده لب ساحل،غروب با تو بودن قشنگم با تو رویاهام قشنگه جهانم با تو رنگ عشق داره نمی میره کسی که توی دستاش در این دنیا تفنگ عشق داره نمی دونی...
-
درد
شنبه 7 مردادماه سال 1402 23:31
فکر نبودن تو مرا زرد می کند این روزها به یاد تو افتاده ام من و بدجور جای خالی تو درد می کند
-
هزار و یک شب
جمعه 6 مردادماه سال 1402 12:44
ای رخصت آغوش شب و لب با تو ای آنکه خوش است مردن و تب با تو تو بی خبری و در دل من مانده داغ بغل و هزار و یکشب با تو...
-
لااقل
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1402 09:03
ای مذهبی نمایِ عقیده فروش ِرند پابند دین و رهروی آن باش لااقل در هیئتی که می روی و سینه می زنی مصرف نکن گُل و تَل و خشخاش لااقل دوری نمی کنی اگر از هیزی و زنا دوری کن از اراذل و اوباش لااقل فردا که در اداره مدیر و فلان شدی با ریش خویش راه نزن داش لااقل اینها که برشمردم اگر غیرممکن است در کوچه ها شبانه نکن شاش لااقل
-
دلی
سهشنبه 3 مردادماه سال 1402 23:32
عشق شیرین دیر،مزه لی سوردون دردی وار؟ بلی عاشیق اولمایان آدام یا اؤلو دور یا دَلی Eşq şirindir,məzəli Sordun,dərdi var?bəli Aşiq olmayan adam Ya ölüdür,ya dəli
-
تولد
سهشنبه 3 مردادماه سال 1402 09:06
نه از خر و از گاو لگد می خوردم نه اینهمه رنج بیخودی می بردم خوشبخت ترین آدم دنیا بودم در روز تولّدم اگر می مُردم
-
انزلی
یکشنبه 1 مردادماه سال 1402 23:33
رفته بودم به انزلی دیدم دشت و دامان آن کثیف است و .. راههایش خراب و دست انداز وَ اتوبان آن کثیف است و .... ازبرای دبیر و فرهنگی جای اسکان آن کثیف است و ... چاله چوله ورودی شهرش خطّ پایان آن کثیف است و.... پر از آلودگی است تالابش جسم بی جان آن کثیف است و... از زباله پر است هرجایش کوچه،میدان آن کثیف است و.... جدولش...
-
بلاک
شنبه 31 تیرماه سال 1402 16:54
من برای تو هلاکم،دوستت دارم هنوز ای که هستی عشق پاکم،دوستت دارم هنوز گرچه مدّتهاست رنجم داده ای و کرده ای دور از خواب و خوراکم،دوستت دارم هنوز خاطراتت در بلور اشکهایم جاری است خسته ام،اندوهناکم،دوستت دارم هنوز با دو چشم اشکبار و با دل بیچاره و ریش ریش و چاک چاکم،دوستت دارم هنوز ای تمام هستی من،ای دلیل بودنم جانکم،روحی...
-
شب زیبایی که...
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1402 15:48
زندگی بی تو عذاب است و جهان جایی که ..... نیست امید به آینده و فردایی که ... لنگر انداخته در ساحل تنهایی من موج و دلتنگیِ توفانیِ دریایی که .... چشم در چشم تو و دست در آغوش خیال منم و تلخی و شیرینیِ رویایی که.... ابر و بارانی و وقتی که نباشی دل من خالی و خشک ترین جنگل و صحرایی که... خاطرات تو مرا زنده نگه می دارند...
-
قورشون
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1402 00:05
الدَن وئریب عاغلینی،دلی مجنون دور فرهاد کیمین،کَرَم کیمین وورغون دور هرکس سنین آماجین اولوب، گؤزلرینه ایستی دوداغین،یئریکله ین قورشون دور
-
بابونه
سهشنبه 27 تیرماه سال 1402 16:11
بسپار به من خلوت رویایت را آغوش پُر از شور و تمنّایت را در جام جنون من پر و خالی کن بابونه دم کرده ی لبهایت را
-
بی شعوری
دوشنبه 26 تیرماه سال 1402 13:00
رویای بهشت ِ غرق حوری مُد بود اندیشه گناه و جهل و کوری مُد بود ما پیر شدیم و عمرمان رفت هدر در مملکتی که بی شعوری مُد بود
-
قونارخانا
دوشنبه 26 تیرماه سال 1402 12:37
دئمه کی میخانا دیر بیزه آتا،آنا دیر اودوب،لاپ اودوزورسان دونیا قومارخانا دیر Deməki meyxanadir Bizə ata,anadır Udub,lap uduzursan Dünya qumarxanadir
-
عاشق
یکشنبه 25 تیرماه سال 1402 16:09
خواب و بیدارم از آن روز که عاشق شده ام مست و هُشیارم از آن روز که عاشق شده ام ای خوش و تلخ ترین قصّه دنیا ای عشق از تو سرشارم از آن روز که عاشق شده ام نیست جز یاد دل انگیز تو در خط به خط و رگ خودکارم از آن روز که عاشق شده ام باغ خشکیده من با تو خوش و خرّم شد شاخ پربارم از آن روز که عاشق شده ام گوهر عشق تو را یافتم و...
-
هستی
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1402 17:41
رویای شب تار لب پنجره ایم کوتاهی دیدار لب پنجره ایم پایان شب هستی ما نیستی است خاکستر سیگار لب پنجره ایم
-
یاریم
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1402 16:47
یاریم کی کوسوبدور اللی بش آی منه هی بوزدو دوداق و وئرمَه دی چای منه ! گؤندرمَه دی قونشولاریمین هئچ بیریسی بیر ایستی قوجاق و بیر دوداق پای منه
-
سودای تو
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1402 23:49
در چایی و قهوه ام تو را می نوشم عریانم و سودای تو را می پوشم عمریست که سخت دوستت داشته ام با اینکه نیامدی تو در آغوشم
-
گند زدن
سهشنبه 20 تیرماه سال 1402 23:59
خواستم تا به تو جایی بکنم بند نشد شامل حال تو شد لطف خداوند،نشد من که سگ بازترین آدم دنیا هستم سگ وفا داشت ولی وارث و فرزند نشد قصد کردم که به دنبال سیاست بروم تا که بدجور به دنیا بزنم گند نشد شیخ آمد که سرم شیره بمالد امّا دست او رو شد و مختوم به ترفند نشد هرچه کوشیدم و زوریدم و پرهیزیدم ! از لبان تو نگیرم مرض قند...
-
آجی
دوشنبه 19 تیرماه سال 1402 21:31
سئوگی آغاجی اکدیم سئومک ده،بال،پتک دیم آنلامازدیم خوش ایدیم آنلادیم،آجی چکدیم Sevgi Ağacı əkdim Sevmək də bal-pətəkdim Anlamazdım xoş idim Anladım,acı çəkdim
-
جاریست
دوشنبه 19 تیرماه سال 1402 18:01
هُرم لبهای تو در عمق وجودم جاریست شوق آغوش تو در بستر رودم جاریست حسرت ثانیه ای دیدن و بوییدن تو در رگ و خون من و بود و نبودم جاریست خالق عشقی و عُمریست دو رکعت عشقت در مناجات من و گفت و شنودم جاریست چیستم؟: موسیقی دلکش دریایی که روح سیّال تو در اوج و فرودم جاریست لمس احساس تو و حلّ معمّای تنت دیرسالی است که در کشف و...
-
یوخو
یکشنبه 18 تیرماه سال 1402 21:30
دونیا اونو اونوتماز اؤلوم اونو قوروتماز یاری گؤزل اولانین گؤزونو یوخو توتماز Dünya onu unutmaz Ölüm unu qurutmaz Yari gözəl olanın Gözünü yoxu tutmaz
-
دنیا
یکشنبه 18 تیرماه سال 1402 21:28
شمشیر و تفنگ و قمه را می شکند هر زمزمه و همهمه را می شکند استادِ شکست دادن آدمهاست دنیا که در آخر همه را می شکند
-
قابل توصیف نیست
شنبه 17 تیرماه سال 1402 17:03
آنچنان که عمق دریا قابل توصیف نیست وسعت بدبختی ما قابل توصیف نیست شرح لبهای تو و مستیّ آن بی فایده است لذّت مستیّ وُدکا قابل توصیف نیست تشنه ی آغوش تو هستم من از فقدان آب سوزش شن های صحرا قابل توصیف نیست بر سر ما آن چه نادانی و فقر آورده است در هزاران سطر و یکجا قابل توصیف نیست ای که فکر ازدواجی مشورت از من مخواه...
-
کول
جمعه 16 تیرماه سال 1402 23:30
سن سولسان من سولارام قورتولسان،قورتولارام سَن مَنه یان گؤر نئجه من سَنه کول اولارام Sən solsan, mən solaram Qurtulsan, qurtularam Sən mənə yan gör necə Mən sənə kül olaram