ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خواهم ای دوست که دایم بخوری مال مرا!
مال من هرچه که باشد ز بقولات و غذا!
در تو کردن چه صفایی و چه حالی دارد !
نظری پاک و حلال و همه از لطف و صفا!
دادنت هست فقط بر من و هرگز ندهی !
پول از کیسه ی پُر پول خود ت بر فقرا!
می کنم عاقبت ای دوست تو را چون دگران!
توی شهر خودمان آخر عمری شورا!
ای خوش آن روز که فی الفور بلند ت بکنم!
دشمنت گرچه تورا زد به زمین ،کرد جفا!
زیر تو وه! که ندانی چه صفایی دارد!
جَک زدن ای لگن و ای ته پیکان بلا!
می دهی بر فقرا هم زجلو هم ز قفا!
خمس اموال خودت مثل تمام رفقا!
دوست دارم که ببویم همه شب باد تو را
هست باد تو پیام آور و همکار صبا!